شمیم یاس
شمیم یاس

شمیم یاس

قانون زمین...

بسم الله
یادمان باشد کاری نکنیم که به قانون زمین بربخورد...
یادمان باشد همه اینجا انسان هستن....
یادمان باشد کرامت دیگران را زیر سوال نبریم...
یادمان باشد بجز ما هم وجود دارد...
یادمان باشد روی هرچیز قدم نگذاریم...

یادمان باشد این دل است...


جاده های بیابانی ...

جاده ‏های بیابانی، حرمتِ پاهای زخمی را نگه نداشته‏ اند. تازیانه‏ ها پیکرِ سه‏ ساله را خوب می‏شناسند و خورشیدی که آتش می‏گرید و عطش را در حنجره‏ها سنگین‏ تر می‏ کند.

و اینک، شبِ شام، سنگین بر شهر لمیده است؛ چنان که سقفِ ویرانه را توانِ تحمّل نیست. لهیبِ ماتمی که از خرابه می‏ترواند، قصرِ ابلیسِ را به آتش کشیده است. بادها زوزه می‏کشند و ابرها، سیاه اشک می ‏ریزند. امّا میان این همه غوغا، ضجّه‏ای کودکانه، ستون‏های متزلزل شام را به لرزه نشانده است. کسی پیش‏تر اگر رفت، خواهد شنید و خواهد دید، دخترکی سیاه‏ پوش که هر لحظه، نامِ پدر بردنش، عطوفت را در دلِ حتّی سنگ‏ها، به آتشفشانی بدل می‏ کند...

از کربلا تا شام ...

السّلام عَلیَ الحُسَین .
جانِ ناقابلم فدای روی ماهِ حُسین . . .
وعَلی عَلِِِّیِ ابن الحُسَین .
که از کربلا تا شام مو سپید گشت در غمِ حُسین ‌ . . .
وعَلی اوْلادِ الحُسَین
که یک به یک جان دادن در آغوشِ حُسین . . .
و عَلی اَصحابِ الحُسَین .

که ای کاش نام ما هم بود جزء نام یارانِ حُسین . . .

کاروان عشق



کاروانی زسر با خروش پسر// همره کاروان دختر مرتضاست... ماه محرم بر همه عزاداران حسینی تسلیت باد...


امیدی به قاب عکس!!

هو الرحمن
عاقد دوباره گفت: وکیلم ؟ … پدر نبود
ای کاش در جهان راه و رسم سفر نبود
گفتند: رفته گُل … نه … گُلی گُم … دلش گرفت
یعنی که از اجازه بابا خبر نبود
هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل‎های سرد که بی دردسر نبود
ای کاش نامه یا خبری، عطر چفیه‎ای
رویای دخترانه او بیشتر نبود
عکس پدر، مقابل آیینه شمعدان
آن روز، دور سفره به جز چشمِ تر نبود

عاقد دوباره گفت: وکیلم ؟ دلش شکست

یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود/ او گفت: با اجازه بابا بله، بله / مردی که غیر خاطره‎ای مختصر نبود!




رباب لالایت را دوباره بخوان...

بسم الله الرحمن الرحیم
این روز ها
در یمن
کودکان بسیاری را زنده به گور می کنند !
دختر یا پسرش فرقی ندارد
تا کودک به خواب می رود ؛
او را در گهواره ی خاک می خوابانند تا با لالایی ملائک خوابشان عمیق شوند ...
اشتباه نکنید که این ها مرده اند ..
این کودکان زنده اند ؛‌
شکایت به خدا می برند ...
ــ

+ این روز ها رباب های زیادی داغدارند ...‌