پشت ویترین نبود...

تصمیم گرفت
و خودش پا به میدان گذاشت:
«خودم خواستارم، پس خودم می پسندم!»
همه را نگاه کرد و خیلی ها را پسندید...
اما همه از کسی تعریف می کردند که پشت ویترین نبود...
سوالها ذهنش را بارانی کردند:
اگر زشت است،پس کو نمایش؟
پس چطور مقایسه کنم؟
آخر باید نمایش باشد!
یاد حرف مادر افتاد:
«کسی را انتخاب کن که فقط برای تو باشد»...