انتظار....
به نام خدا
انتظار
انتظار
انتظار
از انتظار سخن نگوئید که زخم قدیمی ست که بر دل دارم
مرهم این زخم فقط یک چیز است، وصال
پدر جان!
تو نیامدی
اما، من به سوی تو شتابان خواهم آمد
وعده دیدار فراموش نشود!
به گمانم بعد از سالها دوری مرا نشناسی
عکس کودکی ام در دستانم است
و در لحظه موعود من دوباره در آغوش توام

باز مثل عکس کودکی ام