از عارفى پرسیدند خدا را به چه چیز شناختى
گفت هر وقت قصد معصیت نمودم عظمت و جلال خداوند را بیاد آوردم و از انجام
آن معصیت خوددارى نمودم.
آرى اگر ذره اى از نور معرفت الهى در قلبى
بتابد اثر آن در ظاهر پدیدار مى گردد و ظهور آثار نور معرفت نتیجه ذوق و
حال است نه حاصل علم و تصور
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج3، ص:۲۴۸
گفتند انتظار تو
سخت درد آور است !
درد است !
اما من تکذیب می کنم
دروغ می گویند !
آخر با جان لمس نکرده اند ... !
از دور دیده اند ... !
بابا جان !
انتظار تو درد نیست !
درد می آید و می رود
تمام می شود
انتظار تو مرگ است !
می آید
و
تو را می برد ...
تمامت می کند !
درد مسکن دارد و مرگ تنها مسکنش خاک است !
از مرگ ِ عشق تو مرا راه فراری نیست ... !