شمیم یاس
شمیم یاس

شمیم یاس

خود توبه مان ده...

به نام خدا

تا الآن شده چایی بنوشید و لبتان بسوزد ؟

به خدا پناه می بریم از حمیم که در شکم جهنّمیان مانند مس گداخته شده که قل قل می کند می جوشد ( یا آب در حال جوشیدن )
کجاست عبرت گیرنده ای که توبه کند قبل از تمام شدن فرصت و سخت شدن کار
خدایا !
خود توبه مان ده ... یا توّاب 

یشو الوجوه بئش الشراب ... چهره ها را بریان می کند؛ بد نوشیدنیی است.... 

و چه نادان است کسی که اینهمه را دست کم می گیرد و در گناه کردن گوی سبقت را از بقیه می رباید ....
 

یار کشی تموم شد...

کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،
سفری بی همراه،
گم شدن تا ته تنهایی محض،
یار تنهایی من با من گفت:
هر کجا لرزیدی،
از سفرترسیدی،
تو بگو، از ته دل
من خدا را دارم و بس.... 

  

گمنام .........

یا لطیف

مهـمــانِ تـنِ غـــریـبِ صحــــرایی تو
عمری است که زیر خاک تنهایی تو
از بس که زدی دست به دامانِ بتول
گمــنام شـدی... شبیه زهـرایی تو 

 

اعتماد به که!!!!

علامه طهرانی: من نمی‌دانم این لفظ اعتماد به نفس از کجا آمده؟!
چرا اعتماد انسان به نفس باشد؟
قرآن می‌گوید: اعتماد به خدا کن!
نفس را زیر پابگذار!
این نفس را فدای پروردگار کن!
آن نفسی که نورانی و آیت خدا باشد اگر به او اعتماد کنید اعتماد به خداست.... 

عتماد به نفس از عدم اعتماد به خدا نشأت می گیرد....!!چون...... من یتوکل علی الله فهو حسبه...

تبیعض بین ارتش و بسیج!!!

آقای عقیلی امیر ارتش به حاج همت گفت:من از شما بدجور دلخورم!
حاج همت گفت:بفرمایید چه دلخوری دارید؟
گفت حاجی شما هر وقت از کنار پاسگاههای ارتش رد می شوید یک دست تکان می دهید وبا سرعت رد می شوید ولی وقتی از کنار بسیجی های خودتان رد می شوید هنوز یک کیلومتر مانده چراغ میزنید ,بوق میزنید,ارام ارام سرعت را کم میکنید 20متر مانده به دژبانی بسیجیها پیاده میشوید لبخند میزنید
دوباره دست تکان می دهید بعد سوار می شوید واز کنار دژبانی رد می شوید ! همه ما از این تبعیض مابین ارتشیها وبسیجیها دلخوریم…. حاج همت با لبخند گفت: اصل ماجرا این است که دژبانهای ارتشی چند ماه اموزش تخصصی دیده اند اگرماشینی ازدژبانی رد بشود وبه او مشکوک شونداز دور بهش علامت میدن بعدتیرهوایی می زننداخر کار اگر خواست بدون توجه ازدژبانی رد شود به لاستیک ماشین تیر می زنند ولی  این بسیجیها که تو میگی اگر مشکوک شوند اول رگبار می بندند تازه بعد یادشان می افتد باید ایست بدهند یک خشاب را خالی می کنند بابای صاحب بچه را در می اورند بعدچند تا تیرهوایی شلیک می کنند واخر که فاتحه طرف خوانده شد داد می زنند ایست !!!! این را که حاجی گفت بمب خنده بود که توی قرارگاه منفجر شد...

 

 

امانت دار خوبی باش...

بسم الله الرحمن الرحیم
هر چند مدت یکبار
می آید
و
عرض سلامی
و
خداحافظ !
بی هیچ حرفی ... !
آخر می خواهد بدانی
امانتیت
در دستانش به سلامت است ... !
دلت قرص
فقط
یک خواهش
آن طرف تر را نگاه نکن
قول می دهد امانت دار خوبی باشد ...
ــ
*** میبینی ؟! هر بار می آیم باران میگیرد ! گمان کنم ، آسمان هم پا بند توست ! دلش به دلت گیر است ... اشک شوق میریزد ... ز شادیت ...  

 

 

ای خوبترین خوب برگرد...

   
بسم الله الرحمن الرحیم
ما منتظر ظهور هستیم
بی تو آقا در این دنیا
چون غــروب هســتیم
بغض است در این گلو
اما می دانم
خدای من رئوف است می دانم....   

 

 

گذر تک تک این جمعه های بی تو بودن
پیرم کرد،
بیا ای خوبتــــــــرین خوب خــدا!
اللهم عجل لولیک الفرج