شمیم یاس
شمیم یاس

شمیم یاس

دیوانه ام احمق نیستم

خودروی مردی جلوی حیاط تیمارستان پنچر شد.راننده همانجا به تعویض لاستیک پرداخت.در حین کار ماشینی از روی مهره های چرخ باز شده رد شد و آنها را درون جوی آبی انداخت.وآب مهره ها را برد. تصمیم گرفت ماشین را رها کند و برای خرید برود که یکی از دیوانه ها از پشت نرده های تیمارستان گفت از سه چرخ ماشین هر کدام یک مهره باز کن و این لاستیک را با سه مهره ببند و به تعمیرگاه برو....

مرد به او گفت فکر هوشمندانه ای داشتی .پس چرا اینجایی؟ دیوانه گفت..من دیوانه ام احمق که نیستم.

نظرات 1 + ارسال نظر
دلتنگ یار پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 13:50 http://deltangeyar.blogsky.com/

سلام
خیلی داستان باحالی بود اسمتون رو تو لیست وبلاگهای به روز شده دیدم
خیلی خوب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد